- گردون سوار
- سوار بر آسمان، آنکه در آسمان سفر کند
معنی گردون سوار - جستجوی لغت در جدول جو
- گردون سوار
- آنکه در آسمانها سفر کند: نماند بر زمین هر کس بطینت خاکسار آمد که عیسی از ره افتادگی گردون سوار آمد. (صائب)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گردون پیما، آسمان پیما، آنکه از آسمان بگذرد
گذرنده از گردون آسمان پیما: برفلک دوزد بطنازی در آن دم حکم بدرابیلک گردون گذارت. (انوری)
گردون اورنگ پادشاه با عظمت گردون رکاب
گردون نورد مسافر در آسمانها گردون سوار
آنچه سر بر فلک ساید، بسیار بلند، برای مثال جلوه گاه طایر اقبال گردد هر کجا / سایه اندازد همای چتر گردون سای تو (حافظ - ۸۲۰)